دکتر محمد حسین وکیلی مقدم در همایش علمی نقش روابط بین افراد در شکلگیری نکاح معاطاتی گفت: اگر نکاح معاطاتی را بپذیریم و عمل خاصی معیار نکاح باشد و صیغه ضروری نباشد، رویه قضایی کشور با چالشهای غیرقابل حل و افزایش اختلافات و دعاوی قانونی روبرو خواهد شد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل دانشگاه حضرت معصومه (س) به نقل از ایکنا، محمدحسین وکیلی مقدم، استاد دانشگاه حضرت معصومه(س)،در نشست علمی «نقش روابط بین افراد در شکلگیری نکاح معاطاتی»، گفت: در ماده ۱۹۱ قانون مدنی تصریح شده است که هر عقدی، نیازمند قصد انشاء است ولی در مقام ابراز میتوان از افعال استفاده کرد؛ حال اختلاف در این است که آیا میتوان آن را به صورت معاطاتی یعنی بدون لفظ، ابراز کنیم یا خیر؟ با توجه به همین ماده، آنچه در ازدواج سفید (که تعاریف مختلفی دارد) مطرح است این است که چون زن و مرد قصد ازدواج ندارند ما نمیتوانیم به لحاظ قانونی آنها را زن و شوهر شرعی بدانیم. پس تکلیف ازدواج سفید و هر عنوانی به این معنا مشخص است.
وی افزود: البته در مورد همخانگی میتوانیم شرایطی را که بین افراد شکل گرفته به عنوان اماره قضایی قلمداد کنیم و فرض را بر این بگذاریم که طرفین قصد نکاح داشتهاند. پس آنچه در عقد لازم است تراضی بین افراد است و مبرز میتواند فعل یا لفظ باشد قاعده اولیه است ولی در برخی موارد، قانونگذار از این قاعده عدول کرده است؛ یعنی نوع ابراز باید در قالب خاصی باشد. سؤال این است که چرا قانونگذار در عقد ازدواج دخالت کرده و عقدی را صحیح میداند که با شیوه و لفظ خاصی ادا شود؟ پاسخ اجمالی این است که این رویکرد قانونگذاری، علل توجیهی و مبانی خاصی دارد.
وکیلی مقدم بیان کرد: به نظر میرسد برخی از این مبانی، فراحقوقی است همانطور که امام خمینی فرمودند نکاح، شانی دارد زیرا اثر مستقیم حقوقی ندارد. نکاح عقدی مبتنی بر ایجاد هویت جمعی و فرهنگی است؛ نکاح ریشه در باورها دارد و آداب و رسوم دارد و نوع نکاح نشاندهنده میراث فرهنگی و فکری طرفین است. آیا نمیتوان این فرض را منطقی دانست که شارع در مورد نکاح (که حتی در نظامهای سکولار به بازتاب فرهنگی آن توجه شده است) قصد ایجاد هویت فرهنگی جمعی داشته است؟
عضو هیئت علمی دانشگاه حضرت معصومه(س) بیان کرد: قواعد بیع و خرید و فروش در دنیا تقریبا یکسان است و کسی که میخواهد تمایز فرهنگی بین اقوام و ملل و ادیان را بررسی کند به بررسی تفاوت در ازدواج آنها میپردازد؛ آنچه بازتاب فرهنگی دارد و هویت جمعی افراد را نشان میدهد، من چند مؤید برای این مسئله دارم که نکاح در کنار عباداتی مانند؛ حج و نماز و روزه جزء شعائر و عبادات است.
نکاح وجه ممیزه فرهنگی بین ملتهاست
وی افزود: در تمامی نظامات حقوقی، نکاح جزء احوال شخصیه است و پذیرفته شده که افراد با تابعیتهای مختلف، تابع قانون کشور متبوع هستند، یعنی احوال شخصی یک ایرانی در هر کجای دنیا، تابع قانون ایران است؛ پس احوال شخصی بودن نکاح، نشاندهنده این موضوع است؛ در سطح بینالمللی تلاشهایی صورت میگیرد تا یکسانسازیهایی در قوانین جهانی صورت بگیرد ولی نمونه موفقی وجود ندارد که ضوابط نکاح را در سطح جهانی، یکسانسازی کند و همه پذیرفتهاند که دلیلی نیست و نمیتوان قوانین نکاح را یکسان کرد.
وکیلی مقدم با اشاره به دلیل دیگر در این خصوص با بیان اینکه نکاح هم مانند هر قرارداد دیگری ممکن است دچار کجکارکردی شود، اظهار کرد: نمونه آن درباره مهریه و سختگیری در آداب و رسوم ازدواجهاست؛ ولی چقدر از این مسائل انحرافی در ازدواج را توانستیم با قانون حل کنیم زیرا از اساس، ریشه فرهنگی دارد و نه حقوقی که بتوان با قانون حل کرد. وقتی قوانین در مواجهه با چنین موضوعی قدرت محدودی دارند نشان میدهد ماهیت آن موضوع، فرهنگی است و نه حقوقی. پس هویت جمعی در نکاح مورد توجه شارع بوده و مشهور فقها هم با توجه به این مسئله، صیغه را برای نکاح لازم میدانند.
استاد دانشگاه حضرت معصومه(س) گفت: ما درباره نکاح آموزهها و روایاتی داریم که آن را متفاوت کرده است؛ پیامبر(ص) فرمودند که نکاح، سنت من است. تحقیقاتی در ایران درباره شرکت افراد در جلسه نکاح انجام شده و اینکه افراد هنگام قرائت صیغه و آداب و تشریفات نکاح چه حس و حالی دارند؛ حس و حال معنوی و تقرب به خدا موضوعیت دارد و ما با منطق صرفا قراردادی نمیتوانیم بگوییم فقط تراضی بین دو فرد است. قرآن کریم فرموده است که وقتی صیغه خوانده شود موجب انس و الفت بین طرفین هم هست.
نکاح عبادت و مایه تقرب است
وی افزود: حال که اثر شرعی برای این موضوع بار شده چگونه میتوان نکاح معاطاتی را پذیرفت؟ اثر شرعی بر نکاح بار شده است در حالی که ما در عقود دیگر این نگاه را نداریم و ارتکازا در مییابیم که ازدواج، نوعی عبادت و پاسداشت یک دستور دینی است و شان و حالت خاصی دارد که به آن مبانی فراحقوقی گفته میشود و در خرید و فروش و اجاره جاری نیست.
وکیلی مقدم اضافه کرد: در عین حال لزوم استفاده از لفظ، دارای مبانی حقوقی هم هست؛ اینکه گفته شود عقد با ایجاب و قبول شکل میگیرد، باید دقت کنیم در نکاح، به کارگیری عمل به عنوان مبرز میتواند منجر به دور شود، یعنی نکاح شکل نمیگیرد مگر آن که این عمل شکل بگیرد و عمل شکل نمیگیرد مگر اینکه نکاحی باشد در صورتی که در صیغه وقتی لفظ استفاده شد از پایان صیغه، نکاح، قانونی و شرعی است. همچنین اگر ما عمل خاصی را مبنای شکلگیری نکاح بدانیم، حکم میدهیم که آن عمل جزء ماهیت نکاح است؛ مثلا نوعا عمل نزدیکی به عنوان معاطات مطرح است در صورتی که این عمل شرط صحت نکاح نیست. پروندههایی داریم که زن و مرد ازدواج کرده و بعد از تالار عروسی، تصادف کرده و مرد میمیرد ولی ارث به زن داده میشود و آنچه باعث محرمیت بوده لفظ است، بنابراین هیچ عملی جزء ذات نکاح نیست.
چالش رویه قضایی در حذف لفظ در نکاح
وکیلی مقدم بیان کرد: نمونه پروندههایی داریم که زن به علت درمان نمیتواند نزدیکی کند و همین مسئله را به عنوان پیش شرط، قید میکنند یعنی نزدیکی در ذات نکاح نیست، پس عمل، نمیتواند مبرز در صحت نکاح باشد. نکته دیگر اینکه ازدواج مهمترین عقدی است که در زندگی یک فرد بسته میشود، آنچه بنده دیدهام ۹۹ درصد پروندههای اعلام وقوع نکاح مربوط به بانوان است و برعکس آن خیلی کم است؛ در تمامی این موارد زن بر وقوع نکاح تاکید دارد ولی مرد منکر است، تازه این در شرایطی است که این همه ضمانت اجرایی برای عقد داریم.
وی تاکید کرد: موارد زیادی هست که زوجه نمیتواند نکاح را ثابت کند، حال اگر در این شرایط، ما نکاح را با هر لفظ و عملی بپذیریم نتیجه آن افزایش میزان اختلافات دامنهدار فقهی و حقوقی است و مردان زیادی منکر وقوع ازدواج خواهند شد و رویه قضایی با چالش بسایر شدید و زیادی روبرو خواهد شد. سند نکاح، سند قطعی لازمالاجراست ولی اگر نکاح معاطاتی شکل بگیرد ابزار مهمی از دست زن گرفته خواهد شد و تبدیل به عقدی میشود که اثبات آن بسیار دشوار است؛ باید در نکاح به سمت معیار دقیق برویم و به نظرم همین معیار لفظ بهترین روش است ولی به کارگیری فعل، مشکلات فراوانی ایجاد خواهد کرد